رایگان!
دانلود رایگان کتاب زنان کوچک نوشته لوییزا می الکات ترجمه امیر محمود فخر داعی
دانلود رایگان pdf کتاب زنان کوچک
این کتاب نوشته لوییزا می الکات است، این رمان براساس زندگی واقعی نوشته شده و تاکنون به بیش از ۵۰ زبان دنیا ترجمه شده است. این کتاب آنقدر تاثیرگذار بوده است که از روی آن فیلم سینمایی نیز ساخته شده است. زنان کوچک داستان ۴ خواهر جوان (مگ، بت، جو و ایمی) را در سال هایی که آمریکا وارد یک جنگ داخلی شده بود (قرن نوزدهم) روایت می کند. پدر این ۴ خواهر در ارتش کار می کند و بیش تر اوقات را در خارج از خانه به سر می برد. در حالی که دختران در کنار مادر خود در خانه می مانند. هر کدام از این دخترها دارای خصوصیات اخلاقی متفاوتی هستند. در قسمت اول کتاب نویسنده داستان گذر آنها از کودکی تا بزرگسالی را روایت می کند. قسمت دوم کتاب هم مسئولیت دختران و مشکلات آنها در بزرگسالی را نشان می دهد. به همین علت می توان قسمت دوم این کتاب را تحت عنوان (همسران خوب) نام گذاری کرد. خواندن این کتاب تا حدود بسیار زیادی به نوجوانان توصیه می شود، زیرا اتفاقاتی که در این رمان رخ می دهد از چالش هایی سخن می گوید که نوجوانان در طول مسیر زندگی با آن روبرو می شوند.
در این کتاب می خوانید …
همه به طرف بخاری رفتند. مادر روی صندلی بزرگ نشست و بت روی زمین کنار پایش، مگ و ایمی روی دستهها و جو به پشتی صندلی تکیه داد تا اگر نامه متاثرکننده بود کسی متوجه احساساتش نشود. آن روزها کمتر نامهای نوشته میشد که متاثرکننده نباشد، به خصوص نامههایی که از طرف پدرها فرستاده میشد. در این نامه، خیلی کم دربارهی سختیها، خطرها و یا دلتنگیها نوشته شده بود. این نامهای بود سراسر امید و خوشحالی، پر از توصیفهای زنده از زندگی در اردوگاه، پیشرویها و اخبار ارتش. فقط در انتهای نامه، احساسات پدرانه غلیان کرده و با آرزوی بازگشت به خانه و دیدن دوبارهی دخترهایشان نامه را تمام کرده بود.
به آنها بگو خیلی دوستشان دارم و از طرف من همهشان را ببوس. بهشان بگو روزها در فکرشان هستم و شبها برایشان دعا میکنم و عشق و محبت آنها دلم را گرم و خاطرم را آسوده میکند. یک سال انتظار برای دیدن دوبارهی آها زمان زیادی است اما به آنها بگو در دورهی انتظار باید همگی کار کنیم و این روزهای سخت را به بطالت نگذرانیم. میدانم که تمام حرفهایم را به یاد دارند و دخترهای خوبی برای تو هستند، وظایفشان را به خوبی انجام میدهند و با دشمنهای درونی میجنگند و بر آنها با زیباییها غلبه میکنند تا زمانی که من برگردم و بیشتر از همیشه به زنان کوچکم افتخار کنم.
*
شب کریسمس بود و چهار دختر خانوادهی مارچ بیش از هر وقت دیگری فقر را احساس میکردند. با از دست رفتن ثروت خانواده و حضور آقای مارچ در جبههّی جنگ، هیچکدام از دخترها انتظار هدیهی کریسمس را نمیکشیدند.
با این حال دختر بزرگ خانواده، مگ، بدش نمیآمد یک جفت دستکش ابریشمی داشته باشد. دختر دوم، جو، که عاشق مطالعه بود دلش کتاب آندین و سینترام را میخواست. بت از نواختن پیانو لذت میبرد و نتّهای تازهی موسیقی یادگیریاش را سرعت میبخشید. ایمی نیز که کوچکترین دختر خانواده بود، دلش برای مدادرنگیهای تازه پر میزد.
علاوه بر این، زندگی بر وقف مراد هیچکدام از خواهرها نبود؛ مگ که معلم سرخانه بود از بدرفتاری شاگردهای ثروتمند و لوسش شکایت میکرد، جو تمام روز را کنار عمهی بزرگش، خانم مارچ، سپری میکرد و نقنقّهای بیوقفهی پیرزن کفرش را درمیآورد. بت تمام روز در خانه مشغول شستوشو بود و گاه پوست دستش چنان خشک و زبر میشد که نواختن پیانو را دشوار میکرد. ایمی نیز از بینی پهنش مینالید و آرزو میکرد بینی زیباتری داشته باشد.
📗 زنان کوچک
✍️🏻 لوییزا می الکات
رز
چجوری دانلود کنم
مریم قربانی(مدیریت)
سلام
روی دکمه دانلود مستقیم کلیک کنین
ماریا
عالی بود خاطرات دوران کودکی زنده شد سپاس
نسترن
عالی بود ممنون
GccgbFghrfg
عالی
میخک
عالی کپ کتابی که از کتابخونه گرفتم