دانلود رایگان کتاب پیامبر و دیوانه نوشته جبران خلیل جبران ترجمه نجف دریابندری
دانلود pdf کتاب پیامبر و دیوانه
جبران خلیل جبران یکی از نویسندگان لبنانی- آمریکایی است که در سال ۱۹۳۱ به علت سیروز کبدی درگذشت. او جزء معدود نویسندگانی بود که آشنایی به زبان های مختلف دنیا را داشت و در سرودن شعر مهارت های خاصی پیدا کرده بود.
این کتاب در واقع دو کتاب در یک کتاب است کتاب اول که پیامبر است و از ۲۶ شعر منثور ساخته شده و معروف ترین کتاب خلیل جبران است و کتاب دیوانه که در دل این کتاب داستان هایی کوتاه و پر از مفاهیم زیبا است.
کتاب پیامبر درباره تمامی مشکلات انسان سخن می گوید و به خواننده این مفهوم را می رساند که سرشت انسان سرشتی پاک است و ناسازگاری های زندگی به این دلیل اتفاف می افتد که انسان نتوانسته هنوز به درکی درست از زندگی پی ببرد و ناسازگاریهای زندگی خود را بیاموزد. در کتاب دیوانه هم داستان فردی را می گوید که چطور دیوانه شده و فکر می کند پیش از آنکه بسیاری از خدایان متولد شوند به دنیا آمده است و احساس می کند نقاب هایش دزیده شده است.
اگر به دنبال کتابی عرفانی هستید این کتاب در نوع خود بی نظیر است، مترجم این کتاب هم با تردستی هایی که در ترجمه این کتاب انجام داده، خواننده را مجذوب خود کرده است.
این کتاب تنها حاوی اصل داستان است و مقدمه مترجم در این کتاب وجود ندارد.
در این کتاب می خوانیم …
فقط یک نفس دیگر از این هوای آرام فرو می برم و یک نگاه مهر آمیز دیگر پشت سر می اندازم. آنگاه در میان شما می ایستم، دریانوردان. تو هم، ای دریای پهناور، ای مادر بی خواب، که آرام و آزادی رود و جویبار تنها از توست، این جویبار یک تاب دیگر در پیش دارد، و یک زمزمه دیگر در این بیشه، آنگاه من به سوی و می آیم، قطره بی کران به دریای بی کران.
همچنان که می رفت از دور مردان و زنانی را دید که از کشت زار ها و تاکستان هاشان به سوی دروازه های شهر می شتافتند. و صدای شان را شنید که او را به نام می خواندند و از کشت زاری به کشت زار دیگر آواز می دادند که کشتی آمد.
و او با خود گفت:
آیا روز جدایی همان روز دیدار است؟ و آیا خواهند گفت که شبانگاه من به راستی همان بامداد من بود؟ پس من با آن کس که خیشش را در شیار خاک رها کرده است چه بگویم. و با آن کس که چرخ خشتش را از کار بازداشته؟
آیا دل من درختی خواهد شد با شاخه های پربار، تا میوه هایش را بچینم و به این مردمان بدهم؟ و آیا خواهش های من مانند چشمه ای خواهد جوشید تا پیاله های ایشان را پر کنم؟
علی
خوب