رایگان!
دانلود کتاب زنگها برای که به صدا درمیآیند نوشته ارنست همینگوی
دانلود pdf زنگها برای که به صدا درمیآیند
نام انگلیسی این کتاب For Whom The Bell Tolls می باشد، این رمان توسط نویسنده به نام آمریکایی به نام ارنست همینگوی نوشته شده است که جنگ داخلی اسپانیا را به طور کامل برای خواننده به تصویر می کشد. نه تنها این کتاب بلکه می توان گفت که اکثر آثار این نویسنده آمریکایی به بیان موضاعات اسپانیا پرداخته می شود.
این کتاب تصاویر دردناک و تکان دهنده از جنگ را برای خواننده به تصویر می کشد. جنگی که میان جمهوری خواهان و سلطنت طلبان رخ داده است و در این بین فردی به نام رابرت جوردان یک سرباز آمریکایی است که برای کمک به جمهوری خواهان پا به اسپانیا گذاشته است اما در این بین ناگهان دلداده دختری در اسپانیا به نام ماریا می شود.
مفهوم اسم این کتاب یعنی زنگ ها برای که به صدا در می آیند منظور صدای زنگ کلیسا ناقوس در اسپانیا است که هر زمان که کسی در این جنگ ها کشته می شده به صدا در می آمده است.
کتاب زنگها برای که به صدا درمیآیند آنقدر تاثیر گذار بوده است که از آن فیلمی به همین نام هم ساخته شده است همچنین این کتاب برنده جایزه پولیتزر هم شده است.
در این کتاب می خوانیم …
در آن لحظات که رابرت جوردان در کنار جویبار دراز کشیده و در انتظار مراجعت آن سلمو بود جزئیات آخرین مذاکرات خود با ژنرال گولز را به یاد می آورد و در اندیشه ماموریت خود بود. بالاخره از جای برخاست، به طرف رود رفت و دست ورویی صفا داد و به جای خود برگشت، در این موقع آن سلمو از دور پیدا شد. تنها نبود، یک نفر دیگر هم با او می آمد، وقتی نزدیک او رسیدند رابرتو از جای برخاست و فریاد زد:
« سلام رفقا! »
« سلام رفیق تازه وارد. »
جوردان نگاهی به رفیق آن سلمو کرد. سر گردش برهنه بود و صورتش را ریش بلندی پوشانده بود. گردنی کوتاه، چشمانی کوچک و دور از هم و گوش هایی کوچک داشت. قامتش تقریباً پنج پا و ده اینچ و جثه اش قوی بود. دماغش شکسته به نظر می آمد، یک طرف دهانش بریده بود.
آن سلمو نگاهی به مرد تازه وارد کرد و لبخند زد.
تازه وارد هم نگاهی به رابرت جوردان کرده گفت:
« جوان گردن کلفتی است. »
تبسمی بر لبان او نقش بست و رابرت جوردان نیز لبخند زد. ولی در نگاه تازه وارد چیزی بود که رابرت جوردان آن را دوست نمی داشت، هرچند لبخند زد ولی لبخندش از ته دل نبود. تازه وارد از رابرت جوردان مدارکش را خواست. جوردان پاکتی به دست او داد. ولی طرز نگاه تازه وارد و پاکتی که سروته به دست گرفته بود نشان می داد که عامی و بی سواد است. جوردان گفت: « مهر پاکت را نگاه کنید. »
📕 زنگها برای که به صدا در می آیند
mahrooz babayee
از زحمات شما تشکر می کنم!