دانلود کتاب ملت عشق نوشته الیف شافاک
دانلود pdf ملت عشق
الیف شافاک یکی از نویسندگان برجسته ترک است. کتاب ملت عشق او توانست محبوبیت بسیاری در ترکیه و جهان پیدا کند به گونه ای که بیش از ۵۰۰ بار در ترکیه چاپ مجدد شد. همچنین محبوبیت این کتاب آنقدر زیاد بود که به چندین زبان زنده دنیا از جمله انگلیسی ترجمه شد. نسخه فارسی این اثر هم توسط ارسلان فصیحی به زبان فارسی روان ترجمه شده است.
در واقع این کتاب ترکیبی از دو داستان در یک کتاب است، این داستان ها از نظر زمانی و مکانی بسیار با هم تفاوت دارند به گونه ای که یکی از این داستان ها در سال ۲۰۰۸ در آمریکا و داستان دیگر در قونیه و در قرن ۷ ام رخ می دهد.
شخصیت اصلی این کتاب الا روبینشتاین است و در سن کم (۲۰ سالگی) با شخصی که دوره های دندانپزشکی را گذرانده بود ازدواج کرد. آن ها صاحب فرزندی شدند. وضعیت معیشتی آن ها روز به روز بهتر می شد. با اینکه اوضاع زندگی آن ها خوب بود اما آن ها در زندگی یک چیز کم داشتند آن هم عشق و محبت بود. الا به خاطر بزرگ کردن فرزندش با این قضیه مشکلی نداشت اما پس از ۲۰ سال زمانی که الا ۴۰ ساله شده بود. دیگر نمی توانست این موضوع را تحمل کند و تصمیم می گیرد تک و تنها به سفری برود …
در داستان دوم این کتاب هم نویسنده زندگی مولانا و شمس را روایت می کند که به زیبایی این کتاب می افزاید.
در این کتاب می خوانیم …
تمام زندگی الا ی بیچاره خلاصه شده بود در راحتی شوهر و بچههایش. نه علمش را داشت و نه تجربهاش را تا به تنهایی سرنوشتش را تغییر دهد. هیچگاه نمی توانست خطر کند. همیشه محتاط بود، حتی برای عوض کردن مارک قهوهای که میخورد بایست مدتهای طولانی فکر میکرد. از بس خجالتی و سر بزیر و ترسو بود؛ شاید بشود گفت آخر بیعرضگی بود. درست به همین دلایل آشکار بود که هیچ کس، حتی خودش هم نفهمید که چطور الا روبینشتاین بعد بیست سال آزگار زندگی زناشویی یک روز صبح از دادگاه، تقاضای طلاق کرد و خودش را از شر تاهل آزاد کرد و تک و تنها به سفری رفت با پایانی نامعلوم؛ اما حتما دلیلی داشت: عشق.
الا به شکلی غیرمنتظره عاشق شد، عاشق مردی که اصلا فکرش را هم نمیکرد و به هیچ وجه انتظارش را نداشت. آن دو نه در یک شهر زندگی میکردند و نه حتی در یک قاره. حتی اگر هزاران کیلومتر فاصله میانشان را در نظر نگیریم، شخصیت هایشان هم خیلی با هم فرق میکرد، انگار یکی شب بود، دیگری روز. طرز زندگیشان هم زمین تا آسمان فرق داشت. بینشان پرتگاهی عمیق بود. این که دو نفر که در وضعیت عادی به سختی میتوانستند یکدیگر را تحمل کنند، این طور در آتش عشق بسوزند، پدیدهای غیرمنتظره بود؛ اما پیش آمد و چنان سریع پیش آمد که الا حتی نفهمید چه بر سرش آمد تا بتواند از خودش محافظت کند! عشق یکباره از غیب مثل تکه سنگی در برکه راکد زندگی الا افتاد و او را لرزاند، تکان داد و زندگیاش را زیر و زبر کرد.
📕 ملت عشق
✍🏻 الیف شافاک
قوانین ثبت دیدگاه
برای ما نظرات خود را حتما بنویسید ...